رم:
در نوع کمدی از صورتکهایی بزرگتر از حد طبیعی و با خطوط و اعضای چهره غلو شده رایج بود، در نمایشهای تراژدی بازیگران صورتک بر چهره می زدند که این صورتکها طبیعی بودند. میم نیز در رم با صورتک همراه بود.
قرون وسطی:
در این زمان بازیگران نمایش های معجزه و اخلاقی از گریم چهره استفاده می کردند، چهره قدیسین و فرشتگان را با آرد سفید و چهره شیطان را سیاه می نمودند، برای مالکین دوزخ از صورتک و پوشش سراسری با شکلی غیرواقعی و تخیلی استفاده می شد. در نمایش های کمدی مضحک این دوره بازیگران اغلب از لباسهای رنگارنگ و زننده و صورتک های حیوانات مختلف مانند میمون، خرس، بز، الاغ و غیره استفاده می کردند و گاهی ماسک هایی با خطوط مسخره بر چهره می گذاشتند.
رنسانس:
از نمایش های مشهور این دوره می توان کمدی دلآرته را نام برد که دو دسته شخصیت اغراق آمیز و طبیعی داشت، شخصیت های اغراق آمیز از صورتک های نیمه و شخصیتهای طبیعی از گریم ساده که شامل مالیدن آرد سفید بر چهره بود استفاده می کردند و بازیگر زن گونه ها و لب هایش را قرمز می نمود.
قرن شانزدهم (آثار شکسپیر) :
در این دوره بازیگران چهره را با آرد سفید می کردند، گونه ها و لبها را با رنگ قرمز رنگ آمیزی می نمودند برای پیر نشان دادن چهره موها را با آرد نشاسته سفید می کردند و ریش و سبیل را از پشم حیوانات تهیه می دیدند. هم چنین از خمیر آرد و چسب گیاهی برای تغییر دادن شکل بینی به فرمهای مختلف استفاده می کردند. پوسته های طاسی سر را از پارچه و یا پوست حیوانات می ساختند، کلاه گیس به رنگهای مختلف با موهایی از یال اسب و یا پشم حیوانات دیگر در تغییر شکل دادن به کار گرفته می شد و این مجموعه سبکی از گریم را به نام «گریم کلاسیک» پدید آورد و در این دوره صورتک هایی نیمه به رنگ چهره و یا صورتک هایی کامل و سراسری به شکل انسان، حیوانات و پرندگان مورد استفاده بود.
قرن هفدهم:
در این زمان هنر تأتر از فضای بیرونی به فضای داخلی کشیده شد و بنابراین به دلیل نبودن نور کافی برای صحنه به روشن کردن بیشتر چهره ها توسط گریم و شخصیت سازی توجه بیشتری گردید. در این دوره بازیگر زن برای گریمی ساده چهره را با پودر سفید می نمود و با رنگ اسپانیایی قرمز گونه ها و لب را رنگ آمیزی می کرد و چشمها را درشت و ابروها را به شکل هلال با فاصله از چشم ها ترسیم می کرد و لبها را از حد طبیعی کوچکتر می ساخت. در ایتالیا و اسپانیا بازیگر زن موها را با مروارید تزیین می نمود و موهای بلوند را بر حسب نقش با پودر سیاه رنگ می نمودند. بازیگر مرد نیز مانند بازیگر زن چهره را سفید می کرد و گونه ها را با رنگ قرمز کم رنگ رنگ آمیزی می نمود او از کلاه گیس، ریش و سبیل مصنوعی نیز استفاده می کرد و کلاه گیس ها را با پودرهای معطر نشاسته رنگ آمیزی می نمودند. از سال ۱۶۴۰ بطور کلی مردان از کلاه گیس های تأتر از پشم بز و یال اسب بافته می شد رنگ کلاه گیس ها اغلب قرمز حنایی و بلوند طلایی بود.
در اواخر قرن بازیگر زنی که در نقش بانویی متشخص ظاهر می شد چهره را پودر روشن می زد و بر آن اشکالی مانند ستاره، ماه و قلب کوچک از جنس پارچه ساتن یا ابریشم و تافته سیاه می چسباند. با چسباندن یک خال نیز بر گونه فرورفتگی ایجاد می کرد و موها را با گلهای مصنوعی تزیین می کرد و همچنین از صورتکهای نیمه و سر تا سری حیوانات و پرندگان نیز استفاده می کردند. در این عصر در دربار انگلستان بالماسکه هایی باشکوه بر پا می شد که چهره ها را در این جشن ها برای به نمایش گذاردن نژادهای مختلف، شخصیتهای تاریخی مشهور و شخصیتهای مسخره تغییر می دادند.
قرن هجدهم:
بازیگر زن در این دوره برای گریمی ساده، چهره را با یک نوع خمیر سفید و پودر سفید رنگ می زد، روی گونه ها را به طرف پایین چهره تا فک با رنگ گونه چرب قرمز رنگ آمیزی می کرد و رگهای پیشانی را با رنگ آبی کم رنگ مشخص می کرد، خالهای متعددی بر چهره می گذاشت، کلاه گیس های بسیار پف دار با مدلهای مختلف بر سر می نهاد و آنرا با پودر سفید رنگ آمیزی می کرد و برای تزیین موها از پرهای بلند، گل و روبان استفاده می نمود. بازیگر مرد برای چهره از همان خمیر و پودر سفید استفاده می کرد، گونه و لبها را با قرمز کم رنگ، رنگ آمیزی می کرد و از کلاه گیس سفیدی که موهای آن در پشت سر بوسیله روبان ابریشم بسته شده بود استفاده می کرد. در این قرن کلاه گیس های رنگی که با پودرهای معطر دودی، صورتی، آبی، بلوند و غیره رنگ آمیزی شده بود کاربرد فراوانی داشت از ریش و سبیلهای مصنوعی زیاد استفاده می شد و همچنین از صورتکهای نیمه و سراسری حیوانات و پرندگان. در فرانسه چون بازیگر زن از کلاه گیس های بسیار بزرگ استفاده می کرد که مانع دید برای تماشاگر بود، مدل مویی مخصوص بازیگران زن طراحی شد، که موها جمع تر و کوچکتر از گذشته بود.
قرن نوزدهم:
در این دوره از گریم و شخصیت سازی بر چهره استفاده فراوان می کردند. بازیگر زن برای گریمی ساده چهره را روشن کرده، هلال ابروان را کوتاه می کشید، لبها را کوچک و به شکل قلب ترسیم می نمود، روی گونه و لبها را با رنگ قرمز کم رنگ رنگ آمیزی می کرد، موها را در بالای سر جمع می کرد با حلقه موهای ریز و درشت اطراف چهره را تزیین می نمود. بازیگر مرد برای گریمی ساده چهره را سفید کرده و گونه ها را قرمز و لبها را با زرشکی کم رنگ، رنگ آمیزی می نمود، موهای بازیگر مرد مجعد کوتاه همراه با دوپَت در کنار گوشها بود، برای بازیگران در نقشهای مختلف از کلاه گیس و ریش و سبیلهای مختلف استفاده می شد. برای پیر کردن موها را با پودر سفید می کردند. نوعی گریم چهره بازیگر زن در این زمان متداول گشت که در خارج از صحنه نیز از آن به عنوان مد پیروی می گردید (چهره را با پودر سفید رنگ پریده می نمودند، زیر چشمها را با رنگ دودی تا روی گونه ها رنگ آمیزی می کردند، گونه و لبها نیز رنگ پریده بودند و به چهره حالت بیمارگونه می بخشیدند.) در اواسط قرن، بازیگران مرد با موهای بلندتر با فرقی در کنار سر و سبیلی کوچک و ریش بسیار ظریف، در صحنه ظاهر می گشتند. در اواخر قرن پَتهای بزرگ سبیل و گاه ریش را مورد استفاده قرار می دادند. در اواسط قرن، بازیگران زن چهره را تا حدودی طبیعی تر گریم می نمودند، لبها از حالت قلب مانند بیرون آمده و به شکل طبیعی ترسیم می شد موها را به شکل لوله های درشت یا ریز در اطراف سر با گلهای مصنوعی و روبانهای رنگی تزیین می نمودند، همچنین بازیگران برای تغییر چهره ها از بینی مصنوعی با شکلهای متفاوت، صورتکهای نیمه و سراسری به شکلهای عجیب و غریب و کلاه گیسهای رنگی به اندازه های مختلف، پوسته های طاسی سر، نیمه و کامل استفاده می کردند.
قرن بیستم:
در این قرن به واسطه استفاده از برق در صحنه تحولی در گریم بوجود آمد در اوایل قرن، مابین دو جنگ جهانی، مانند گذشته بازیگران بر چهره گریمی بدون تکنیک انجام می دادند. بازیگر زن برای گریمی ساده چهره را صورتی کم رنگ، چشمها را سیاه و تا حدودی به حالت گرد، ابروان را هلالی بسیار نازک با انتهای افتاده و لبها را کوچک ترسیم می نمود و با رنگ گونه قرمز روشن یا صورتی تیره گونه ها را رنگ می کرد و با رنگ لب قرمز تیره لبها را رنگ آمیزی می نمود. کمی بعد با رنگهای براق پشت چشم را شفاف می ساخت و موها را کوتاه تا روی گوش، با فرقی در کنار سر آرایش می کردند. با رنگ گونه قرمز و رنگ لب زرشکی لبها را رنگ آمیزی می نمودند. موها را گاهی به شکل خوابیده یا طبیعی آرایش می دادند. سبیل و ریش و کلاه گیس به وفور استفاده می شد و شخصیت سازی بر چهره مانند گذشته انجام می گرفت و صورتک نیز به شکل نیمه و سراسری براساس سبک نمایش متداول بود. در این قرن از هر گریم نه تنها بر صحنه و سکوهای فیلمبرداری استفاده می شد بلکه این رشته در سازمانهای جاسوسی ممالک مختلف نیز مورد مطالعه و استفاده قرار گرفت.
انواع تأتر:
تأتر یونانی:
ریشه در جشنواره های مذهبی داشته، جشنواره هایی که برای بزرگداشت دیونیوس (خدای شراب و باروری) برگزار می شد و با رقص و آواز همراه بود، بتدریج این داستانها جای خود را به سرگذشت قهرمانان و خدایان دیگر سپردند و آواز تکخوانی نیز به آن اضافه شد که سرآهنگ آنرا با صدای موزون می خواند، این تک خوانی ها به بیان و تفسیر جنبه های مذهبی و اخلاقی داستان می پرداختند، خشونت و مرگ همواره بیرون از صحنه روی می داد و بصورت خبر یک پیک به اطلاع تماشاگران می رسید، بعدها نمایشنامه نویسان مختلف شخصیتهای دیگری به نمایشها افزودند از میان این نویسندگان آثار آشیل که عموما بعنوان بنیانگذار تأتر اروپا نامیده می شود و سوفوکل و اوریپید که نمایشنامه هایی واقع گرایانه تر و مدرن تر از آن دو می نوشته، و از خدایان در نمایشنامه هایش انتقاد می کرده است و آریستوفان که نمایشهای کمدی می نوشته بیشتر شهرت یافته اند.
تأتر قرون وسطی:
مراسم عبادی کلیسای اوایل قرون وسطی بسیار به نمایش شباهت داشت، این مراسم در قرن دهم به صورت نمایشنامه های کوتاهی در آمد که روحانیون و پسران سرود خوان کلیسا آنها را اجرا می کردند. در قرن سیزدهم نمایشها از غنای بیشتری برخوردار شدند و محبوبیت فراوان یافتند. بتدریج بسیاری از مضامین طنز به داستان های نمایشی افزوده شد که دیگر وجود آنها در مراسم عبادی کلیسایی امکان پذیر، نبود در پی آن، مقامات کلیسا امر به آن دادند که نمایشها از داخل کلیسا به خارج بروند و در حیاط آن انجام پذیرند. همزمان روحانیون نیز از شرکت در این نمایش ها خودداری ورزیدند. از آن پس، سازماندهی نمایش ها را اصناف به عهده گرفتند و آنچه را که به نمایش می گذاشتند سریال نمایش های مذهبی می نامیدند. هر صنف، نمایش را که موضوع آن نزدیک و یا در تشابه با حیطه حرفه اش بود بر می گزید و آن را بر واگنهای سیّار در نقطه های مختلف شهر اجرا می کرد، هر واگن پس از به پایان رسیدن نمایش خود، به سوی نقطه بعدی به راه می افتاد و نمایش خود را در آنجا اجرا می کرد، در صورتی که تماشاگری در یک نقطه می ماند، موفق می شد نظاره گر نمایشی کامل و نظم یافته از داستانهای کتاب مقدس باشد که هر صحنه آن بر واگنی و توسط صنفی ویژه به اجرا در می آمد و بدین ترتیب نخستین شکل تأتر خیابانی پدید آمد، در آن دوران متن های نمایش وجود داشته است.
تأتر شکسپیری:
بازوال یافتن نمایشهای صنفی و گسترش گروه های حرفه ای سیّار، پدید آمدن شکلهای تازه ای از تماشاخانه ها ضرورت یافت. بازیگرهای آواره این گروه ها نمایشهای خود را اغلب در حیاط کاروانسراها اجرا می کردند، تماشاخانه های این دوران سه سویه بودند و معمولاً بدون دکور یا فقط با ملزوماتی ساده و اغلب به یاری لباس، محل رویداد بیان می گردید.
تأتر ویکتوریایی:
پس از بازگشت نظام سلطنتی به انگلستان، تماشاخانه ها دارای سقف شدند و ابعادی کوچکتر یافتند. در عصر سلطنت ملکه ویکتوریا مجددا تماشاخانه ها بزرگ و صحنه و سالن کاملاً از یکدیگر جدا شدند. در تماشاخانه هایی با این وسعت که شنیدن صدای بازیگر مشکل شده و جزئیات بازیها از نظر دور می ماند، عناصر بصری نمایش اهمیت بیشتری می یابند. همراه با گرایش تأتر به سوی هر چه تماشایی تر کردن صحنه، واقع گرایی نیز رشد می یابد و مطابقت تاریخی نمایشنامه و صحنه با رو آوردن به نمایشنامه های واقع گرایانه از اهمیت بسیار برخوردار گردید.
تأتر شرق:
الف ـ کاتاکالی ب ـ تأتر چین ج ـ تأتر نو ژاپن د ـ تأتر کابوکی ه ـ تأتر ایران
▪کاتاکالی: بازیگران همه مرد هستند و نقش شخصیت زن را نیز مردها ایفا می کنند. گریم چهره ها رنگی است، نوعی نمایش مذهبی در هند است، در این نوع نمایش با رنگ و روغن گیاهی بر چهره بازیگر گریمی به شکل صورتک که بیانگر شخصیتی در نمایش است، کار می شود. گریم بر روی این چهره ها مستلزم صرف وقت و فراغت بسیار است. انتخاب رنگ و کاربرد آن بر روی عضلات و چهره برای نشان دادن میمیک از کارهای بسیار ظریف است که با دقت انجام می پذیرد و ساعتها وقت می گیرد. بیش از شصت نوع گریم چهره در این سبک تأتر وجود دارد. رنگها از عصاره گیاهان و چسب چهره نیز از گیاهان است. برای حجم دادن و بزرگتر نشان دادن چهره بازیگران از کاغذهای مخصوص ظریف و نازکی برای اطراف چهره استفاده می کنند، بدین شکل که پیش از شروع گریم کاغذ مخصوص را با برشی از بالای استخوان گونه و فک تا زیر لب روی چانه با چسب گیاهی بر چهره می چسبانند، سپس چهره را رنگ آمیزی می نمایند. رنگ معرف شخصیت و تمثیلی است. از رنگ سبز زمینه، زرد و صورتی کمرنگ برای رنگ زمینه چهره استفاده می شود.
رنگ سبز زمینه همراه با خطوطی طلایی و قرمز، ابروان و اطراف چشمها با خطوط سیاه غلو شده خاص شخصیت مرد مثبت است. رنگ زمینه زرد، خاص زنان و شخصیتهای عادی و رنگ زمینه صورتی خاص خدایان است. ریشها نیز از نظر رنگ گوناگون و خاص شخصیتهای مختلف است. ریش سفید خاص خدایان، ریش قرمز خاص شخصیت دیو صفتان، ریش سیاه خاص شخصیتهای عادی و سبیل دراز خاص شخصیت منفی است، گاهی ناخنهای انگشتان دست را نیز رنگ آمیزی می کنند.
▪ تأتر چین: در این نوع نمایش، لباس و گریم از اهمیتی خاص برخوردار است. گریم چهره نیز رنگی و به شکل صورتک کار می شود گاهی از صورتکهای نیمه استفاده می شود رنگها نقش حساسی به عهده دارند زیرا رنگها شخصیت بازیگر را برای تماشاگر بیان می کنند، به دلیل اهمیت میمیک چشمها در این نوع نمایش، این قسمت از چهره بیشتر گریم می شود.
برای نقش مردان، اغلب قسمت تحتانی چهره بوسیله ریش پوشانده می شود. ریش از جنس نخهای ابریشم رنگی است.
در این نوع از گریم، چه نقش زن و چه مرد جوان، چهره را سفید کرده و روی پلکها و گونه ها را با رنگ قرمز رنگ آمیزی می کنند. روی پیشانی، چانه و اطراف چهره رنگ پریده و در بازیگران زن برای اطراف چشمها نیز از رنگ قرمز استفاده می شود. چشمها و ابروان با رنگ سیاه و لبها با رنگ قرمز شاد رنگ آمیزی می شود. مرد بازیگر لبهای کم رنگ تر دارد. زنان پیر، مردان میان سال و پیر از رنگ پوست طبیعی استفاده می کنند و برای آنان رنگ قرمز مصرف نمی شود. ابروان و چشمها نیز طبیعی گریم می شود. برای مردان جوان، انتهای ابروان کشیده می شود و یک علامت قرمز در وسط ابروان نشان دهنده آن است که شخص طالب جنگ است. این گریم با اضافه کردن رنگ قرمز به اطراف چشمها شخصیت جنگجو محسوب می شود.
▪ تأتر نو ژاپن: در این نمایش شخصیتها را موجودات ماوراءالطبیعه و زمینی تشکیل می دهند. بازیگران همیشه مرد هستند و نقش زن را مرد ایفا می کند و بازیگران از صورتک و کلاه گیس استفاده می کنند.
▪ تأتر کابوکی: رنگ و خطوط خاص هر گریم بیانگر شخصیتی است. چهره سفید با خطوط رنگ قرمز با موی سیاه بلند خاص شخصیت قهرمان، چهره بنفش کم رنگ با خطوط بنفش پر رنگ یا زرشکی و یا ریشی انبوه و موی کوتاه سفید خاص شخصیت منفی، چهره سفید با ابروانی با فاصله از چشمها و لبهای کوچک قرمز خاص بازیگر زن و چهره به رنگ طبیعی با کلاه گیس نیم طاس خاص اوباش است.
مهین میهن.صص۳۴-۹۰